آیا هر آنچه معاندان و جاهلان از پیامبران الهی به عنوان معجزه میخواهند ، آیا پیامبران برای آنان این امور را محقق میسازند یا خیر؟
اگر هر انسان جاهل و نادانی بخواهد معجزه ای از پیامبر الهی بخواهد در این حال باید هر کدام از پیامبران هزاران معجزه در طول زندگی خود داشته باشند ، در حالیکه امر اینگونه نیست زیرا حضرت موسی عليه السلام معجزه های محدودی داشتند و همچنین حضرت عیسی و بقیه پیامبران دیگر ، و رسول خدا صلى الله عليه وآله معجزه های بسیار اندکی داشتند ، آیا پیامبر الهی فقط طلب نمودن مردم را مشاهده میکند تا ببیند که چه معجزه ای میخواهند تا برایشان انجام دهد؟ میگوییم خیر ، حضرت موسی عليه السلام مثلا به هیچ وجه معجزه انجام ندادند الا در روزی که به یوم الزینة معروف بود در ملأ عام همه مردم در مصر ، بعد از اینکه همه دعوت حضرت موسی عليه السلام را در طول سالهای متعددی شنیده بودند و همه امور برای مردم کاملا واضح و روشن بود ، بعد از همه این سالیان موسی قبول کرد که در ملأ عام شرکت نماید ودر یوم الزینة در مقابل ساحران فرعون قرار بگیرد ، و به همین دلیل میبینیم که فرعون از مشاهده معجزه های حضرت موسی عليه السلام متعجب گشت.
یعنی اگر معجزه هر چند روز یکبار صورت میگرفت دیگر احتیاج نبود که فرعون و ساحران از این عمل متعجب گردند ، و این عمل تعجب مردم را برانگیخت و بر آنها تأثیر گذاشت لیکن اگر معجزه عملی باشد که هر روز از طرف پیامبر اجرا گردد در این حال اثری دیگر نخواهد داشت و هیچ اهمیتی مردم به انجام آن نداشتند.
پس معجزه ها همیشه بعد از عناد و لجاد ثروتمندان و اصحاب مصالح صورت میگرفت ، و بعد از سعی و تلاشی بسیار زیاد از طرف پیامبر خدا تا دعوت خویش را به اذهان مردم برساند ، و این معجزه وقتی صورت میگیرد که مردم بسیار زیاد از پیامبر الهی میخواهند که این معجزه ها را انجام دهد و وقتی نبی خدا مشاهده نماید که مردم دعوت او را باور ندارند واحتیاج به وجود یک معجزۀ حسی هست تا عامه مردم او را بپذیرند در این حال است که معجزه محقق میگردد یعنی باید این معجزه برای همه مردم باشد نه اینکه معجزه ای باشد که بر اساس طلب نمودن چند تن انسان صورت گرفته باشد.
برما است که بدانیم که بسیاری از معجزه هایی که در کتابها آنها را به پیامبران الهی نسبت میدهند و گویا این معجزه ها از اموری بودند که هر روز رخ میدادند هیچ واقعیتی ندارند و خرافاتی بیش نیستند
پس بر ما است که معجزه هایی که به شکل بسیار زیاد به پیامبران وامامان علیهم السلام نسبت داده میشود را باور نکنیم ، برای اینکه معجزه در مقابل تحدی متحدیان صورت میگیرد نه امری که هر روز و یا هر چند روز رخ دهد ، پس بر ما است که این امور را باور نکنیم و بدانیم که بسیاری از این معجزه ها خرافات و وهمی بیش نیستند و هیچ پیامبر یا امامی به این مقدار معجزه انجام نمیدهد ، و فقط معجزه هایی را باور کنیم که در قرآن مجید ذکر شده است و یا اموری که از مسلّمات در دین باشد و اینها امور بسیار کمیابی هستند.
ولی مثل پیامبر اسلام که عظیم ترین پیامبران الهی است با سعه صدر بسیار بزرگ و با زبانی گویا و دلایلی واضح و عیان و با وجود صبر بسیار بزرگی که دارند و با وجود شدت ایمانی که قلبشان را پر کرده است و با رسالتی که باید به همه جهانیان برسد و قدرتی که برای مقابله نمودن با جاهلان و ستمگران ومکاران زمان دارند در این حال این شخص به معجزه های کمتری نیاز دارد
نکته بسیار مهمی که باید در اینجا به ان اشاره کنیم این است: که هر چقدر پیامبر الهی مقامش بالاتر باشد در این حال انجام معجزه از او به ندرت صادر خواهد شد ، یعنی وقتی پیامبر برای عدۀ کمتری از مردم فرستاده شده ، و درمقام پایین تری قرار دارد در این حال سعه صدر او از پیامبران عظیم الهی کمتر است و انجام معجزه در زمان او بیشتر خواهد بود
بیشتر این معجزهایی که به پیامبران وامامان نسبت میدهند سندشان معتبر نیست
پس رسول خدا به وسیله بُعد نظری که دارند و قوت اراده و عزیمتی که وجودشان را فرا گرفته است بسیاری از شبهه ها را با بیان خود و با اخلاق خویش وبا کردار و رفتار و کلماتش از بین میبرد و در مقابل بسیاری از امور دشوار ایستادگی میکنند ، پس کسی تصور نکند که اگر یکی از پیامبران الهی معجزه های بسیاری انجام داده بودند پس این به این معنا است که رسول خدا که از او مقامشان بالاتر است باید بیشتر از اینها معجزه داشته باشند ، بلکه امر کاملا بر عکس این خواهد بود هر چقدر عظمت پیامبر بیشتر انجام معجزه از طرف او کمتر خواهد بود.
آیا معجزه اصل علیّت را نقض میکند؟
باید بگوییم که علیّت بر دو نوع است ، یک مرتبه این علت یک علت حقیقی و واقعی است و آن علتی است که اشیا را از کتم عدم به دایره وجود منتقل ساخت ، به هر کدام از آنها هویت و هدف وغایت عطا نمود ، و این شأنی از شؤونات حق سبحانه وتعالى است وهیچ مخلوقی در این امر دخالتی ندارد ،
و یک مرتبه از کلمه علیّت امر دیگری را میخواهند یعنی بعد از اینکه خداوند مخلوقات را خلق نمود برای آنها اسباب وعلتها و غایتهایی را قرار داد که بر طبق آنها حرکت میکند.
این علتها یکی بر دیگری اثر میگذارد بر طبق مشیئت الهی و همچنین به تبع ارادتی که پیامبر الهی ویا ولیی از اولیای الهی به اذن خداوند دارد .
پس علت اول که مخلوقات را از کتم عدم به دایره وجود منتقل ساخت این علتی است که مرتبط به حق سبحانه وتعالى است و هیچ مخلوقی در این علیت دخالتی ندارد ،
و کلام ما در مورد علتهایی است که در عالم امکانی هستند ، مثل بذر درختی که قابلیت این را دارد که درختی بزرگ گردد ، و مثل نطفه ای که قابلیت انسان شدن را دارد ، وعلت در این حال یا به وسیله هیمنت عالمی بالاتر بر عالمی پایین تر صورت گیرد که اثر علت پایین تر را از بین میبرد ، لیکن معنای آن این نیست که معجزه ها بر ضد علتها انجام میگیرند یعنی علت را نقض میکنند ، معجزه به وسیله حقیقت علت و اسباب محقق میگردد الا اینکه مشیئتی الهی باشد که هیچ علتی در مقابل آن ایستادگی نکند واین امری است مختلف.
و اما در مورد شتر حضرت صالح عليه السلام که گفته شده که این شتر یک روز همه آب را میخورد و روز دیگر به همه مردم در آن شهر شیر میداد ، این یک خیال و وهمی بیش نیست واز روایتهایی است که سند معتبری ندارند.
لیکن وضع به اینگونه بود که شتر یک روز آب میخورد و مردم در روز دیگر آب می گرفتند و این به این معنا نیست که شتر همه آب را میخورد ، بلکه خداوند از این منع غایتی داشتند که میخواستند آن را به وسیله این شتر اجرا نمایند ، تا بعد از مدتی معجزۀ الهی محقق گردد برای اینکه خود آنها این امر را می خواستند.
لیکن به خاطر جهل و یا به خاطر تمسخر بر پیامبر الهی خودشان قبل از انتهای آن مدت شتر را کشتند ، یکی از آنها این شتر را به قتل رساند لیکن بقیه مردم راضی به انجام این جنایت بودند یعنی بعد از اینکه خود از پیامر خدا حضرت صالح عليه السلام خواستند که برایشان معجزه ای انجام دهند و آن حضرت اجابت نمودند سپس بعد از آن خودشان صبر نکردند و قبل از تمام شدن وقت شتر را به خاطر تمسخر و طغیانی که داشتند به قتل رساندند.
در این حال بود که خدا از آنها انتقام گرفتند.
امام علی عليه السلام فرمودند (أیها الناس إنما یَجمعُ الناس الرضا والسخط) یعنی مردم بر رضایت و یا عدم رضایت با هم جمع میگردند یعنی ممکن است جرمی را یک شخص انجام دهد لیکن بقیه مردم راضی باشند ، ممکن است شخصی که جرمی را مرتکب میشود عالمی منافق باشد که به وسیله او مردمی کشته میشوند به خاطر نفاقی که برای رضایت حاکم میکند لیکن مردم او را تأیید میکنند پس همه آنها شریک در این جرم محسوب میشوند به همین دلیل امام علی عليه السلام فرمودند (و إنما عَقَر ناقةَ ثمود رجلٌ واحد) یعنی شخصی که این شتر را به قتل رساند یک شخص بود
این سبب شمولیت عذاب بر همه آنها بود ، و بعد از آن پشیمان شدند (فأصبحوا نادمین).
واین در حقیقت امر الهی است که بر همه امتها صورت میگیرد که خداوند بر همه آنها انتقام و بلا نازل میکند و این بلا شامل همه مردم میشود بدون استثناء حتی اگر جرم و جنایتها را حاکمی ستمگر و طاغوت انجام میدهد لیکن چون سکوت کردند و رضایت دادند در این حال شریک این جرم محسوب شدند.
یعنی این عمل را عمل دسته جمعی نامید وقتی که از صیغه جمع در عبارت استفاده نمود (فعقروها) در این حال عذاب الهی شامل همه آنها شد وقتی که رضایت از این عمل شامل همه مردم شد ، یعنی رضایت دادند به این گناه بزرگ پس عذاب الهی هم در حق همه آنها نازل گشت
لیکن خداوند در قرآن میفرماید فعقروها
خداوند منان ما را در شناخت حقیقتها به وسیله قرآن مجید و سنت قطعی یاری نماید و به وسیله شناخت سیرت پیامبران و امامان علیهم السلام ما را در راه راست قرار دهد تا در شناخت حقیقتها راه خطا و اشتباه را در پیش نگیریم سپس از وضع و روزی که در آن زندگی میکنیم ناراضی گردیم وبه جای اصلاح امور فقط وضع و حال را ملامت نماییم در حالیکه در وقتی که باید مصلح باشیم اصلاحی انجام نداده و ستمگران را تأیید می کردیم و در وقت نزول بلا اظهار نارضایتی کنیم.