منصوره شبیری خاقانی
منصوره شبیری خاقانی
Cart 0

آیا واقعا آنچه که در حق دیگران وخود تصور میکنیم درست است؟

مقاله ها

آیا واقعا آنچه که در حق دیگران وخود تصور میکنیم درست است؟
منصوره شبیری خاقانی 
------------------------------------------------------------------
در بسیاری از وقتها انسان تصور میکند که اعمالی که انجام میدهد بی شائبه برای رضای خداوند هستند ممکن است سالها ویا ماهها بر این باور باشد که او برای محض رضای خداوند عمل میکند وهمچنان به خود قوت قلب میدهد که او در راه صحیح است ، او بدون شک تصور میکند که خود را شناخته است ومیداند برای چه این اعمال را انجام میدهد ونتایج این اعمال برای او چه ثمره ای خواهد داشت لیکن بعد از مرور روزها و ماهها در مصداقیت این باور قدیم شک میکند به خاطر وقایع واحداثی که در زندگی او رخ میدهد به خاطر محک سختی که در زندگی او بوجود میاید، به خاطر امتحانی که باطن او را زیر و رو میکند متوجه میشود که آنچه باور کرده بود وآنچه تصور کرده بود که از خود میشناسد با حقیقت و واقعیت فاصله بسیاری دارد، متوجه میشود که خود را نشناخته بود ومیفهمد که او شخصیتی مختلف از آنچه خود تصور میکرد داشته است لیکن این امتحان سخت زندگی بود که او را زیر و رو کرد وحقیقت باطنی او را برای خود آشکار ساخت.
این مسئله فقط در مورد اعتقادات دینی صدق نمیکند بلکه در مورد محبت نسبت به افراد نیز صادق است چه بسا انسان ممکن است در بعضی وقتها تصور کندکه هیچ محبتی نسبت به بعضی از افراد ندارد ویا بر عکس تصور میکند که این شخص معین را بسیار دوست دارد لیکن مرور زمان عکس آن را برای او روشن میکند ومتوجه میشود که انسان آنقدر در شناخت خود ضعیف است که حتی در طول این سالها نتوانسته است باطن خویش را تشخیص دهد و حتی نمیتواند حقیقت نفس خویش را درک نماید پس چگونه میخواهد با نظر کردن به حقیقتهای خارجی و اتفاقاتی که به شکل روز مره اتفاق میفتد بر دیگران حکم نماید، انسانی که سالها به شکل باطنی با خود در جنگ وجدال است وهمیشه برای خود مسائل متعددی را توضیح میدهد تا خود را قانع کند وبه شکلی پنهان خود را گول میزند در حالیکه حتی خود نیز نمیداند که در معرض عدم فهم حقیقت قرار گرفته است چگونه به سادگی در مورد دیگران نظر میدهد واعمال ورفتار آنان را میسنجد وتحلیل وتجزیه میکند سپس نتیجه میگیرد وبدون اینکه واقعا خود در مکان آن شخص و حالتهای او وحقیقت داخلی زندگی او باشد قضاوت میکند سپس مهر وامضا میکند واین قضاوت خویش را به عنوان یک اصل در دفترچه اسناد خود بایگانی میکند تا هر وقت به آنها احتیاج داشته باشد به این تحلیها باز گردد وبقیه آنها را کامل نماید.

در حقیقت انسان اینگونه است،انسانی که هنوز نمیتواند خود را به شکل دقیق بشناسد چگونه میتواند در مورد دیگران حکم کند پس بهتر آن است که مشغول خود و شناخت باطن خود باشد تا اینکه وقت گرانقیمت خویش را در تحلیل افکار دیگران تلف نماید اگر اینگونه عمل کند دیگر وقتی پیدا نمیکند که در مورد دیگران وافکار آنان تأمل کند ،که چرا چنین کلمه ای گفتند ویا چرا چنین عملی را انجام دادند وآیا مقصودشان یک امر خوب وصالحی بوده است یا اینکه انسانهای مکاری هستند، وتظاهر به اصلاح میکنند، در زندگی خویش روزانه ما تحلیلهای متعددی را اینگونه انجام میدهیم ودر حق دیگران قضاوت کرده واین قضاوتها را در نفس خویش بایگانی میکنیم در حالیکه اگر این وقت را برای خود قرار میدادیم وبرای تحلیل وتجزیه نمودن افکار واهداف وغایتمان از آن استفاده میکردیم بسرعت در مجال کمال وعلم وعمل ترقی مینمودیم ودیگر وقتی پیدا نمیکردیم که در مورد مسائل بیهوده فکر کنیم ومسائلی را تحلیل کنیم که هیچ ارتباطی به ما ندارد وهیچ فایده ای هم از آن نخواهیم برد.




Older Post Newer Post