(چکیده ای از سخنرانیهای استاد بزرگوار شیخ محمد کاظم خاقانی نوشته شده به زبان فارسی توسط – منصوره شبیری خاقانی)
خداوند منان میفرماید: (ألم*أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا آمنا وهم لا يفتنون*ولقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا وليعلمن الكاذبين) وقال أيضا : (والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا وإن الله لمع المحسنين) :
ومعنای این آیه مبارکه این است که آیا مردم تصور میکنند چون گفتند ایمان آوردیم آنها را ترک میکنیم واز آنها امتحان نخواهیم گرفت، در حالیکه ما از تمام انسانهایی که قبل از آنها آمدند امتحان گرفتیم پس انسانهایی که این امر را باور دارند وبه این اعتقاد رسیده اند وتمام انسانهایی که بر این باور نیستند واین امر را قبول ندارند نیز این را بدانند، وسپس در آخرین آیه سوره عنکبوت میفرماید کسانی که در راه شناخت حقیقت تلاش وکوشش کنند ما صد در صد آنها را به هدایت خواهیم رسانید وبدانید که خداوند همیشه همراه ویاور محسنین است.
این آیات وآیه های بسیار زیاد دیگری که در قرآن مجید آمده اند همگی به امتحان واختبار الهی اشاره دارند که خداوند وقتی بشریت را در این دنیا خلق کرد وبه آنها عقل واراده داد باید برای امتحان مقدار عقل ودرجه اراده ای که دارا هستند مورد امتحان الهی قرار بگیرند تا جایگاههایشان در آخرت مشخص شود وکسی در روز قیامت نگوید که من جایگاهی والاتر از این را مستحق بوده ام یا من حقائق را نفهمیدم.
وبه وسیله قاعده لطف الهی خداوند تمامی پیامبران را برای هدایت بشر فرستاد تا این حجت واین فضل عمیم را برآنان کامل نماید وخداوند از بشریت خواست که خود برای یافتن راه حق وتشخیص آن از باطل زحمت بکشند وسعی وتلاش کنند ودر این راه بود که اکثریت مردم چون به دنبال امور مشاهده با حواس ظاهری خویش بودند از جاده حقیقت منحرف شدند وآخرت را فراموش کردند وفقط به این دنیای فانی پیوستند یا به خاطر جهل ونادانی ویا بخاطر هوا وهوسهای نفسانی خویش ویا به وسیله عناد ولجاجی که در مقابل عقاید باطل خود داشتند از یافتن حقیقت چشم بستند.
در این مقاله کوتاه نمیخواهم بگویم که حق با کیست وباطل همراه چه کسی بوده وهست لیکن فقط برای آن انسانهایی مینویسم که وجودشان در این دنیا برایشان با ارزش است وبه عقل وداناییشان اهمیت میدهند وهدفشان فقط خوردن وخوابیدن وزندگی کردن در این دنیا نیست، همیشه برای یک انسان دانا وآگاه که اعتقاد دارد این حکمت به این بزرگی واین عظمت در این جهان محال است که بدون هدف وغایت باشد ومحال است که بدون خالق ورازق ومربی بوده باشد ومحال است که انسان فقط همچون حیوانات دیگر در این دنیا آمده که فقط بخورد وبیاشامد وسپس از این دنیا برود آن انسانی که عقل وفهم وادراک دارد وبه وسیله عقل وفهم خویش میتواند به بسیاری از مسائل دست پیدا کند.
بعضی از مردم مسلمان تصور میکنند که مشکل ومسأله اساسی در بین مسلمانان فقط وفقط حب أهل بیت پیامبر است که یک عده ای بیشتر از عده دیگر به آن اعتقاد دارند وبعضی دیگر سؤال میکنند چرا شما شیعیان بعد از گذشت بیش از هزار وچهارصد سال باز هم در فکر این هستید که بعد از وفات پیامبر چه اتفاقاتی افتاد وچه امری رخ داد چرا دست از این اموری که جزء عتیقه جات زمان شده برنمیدارید ، تصور میکنند که ما شیعیان در مورد ملک وهیمنت وحکومت بعد از پیامبر صحبت میکنیم یا در مورد حب أهل البیت بمجرد اینکه یک حب وولاء نسبت به این افراد معین باشد.
فراموش میکنند که این امر مجرد حب وولاء ودوستی نیست که پیامبر گرامی اسلام (ص) به آن در زندگی خویش بارها وبارها اشاره کرده اند وفقط به این معنا نیست که ما آنها را دوست داشته باشیم بلکه این امر یکی از مهمترین اموری است که بعد از نبوت امت اسلامی به آن احتیاج داشت یکی از مهمترین مسائلی است که امت برای فهم قرآن وشریعیت به آن نیازمند بود لیکن مردم حقیقت آن را متوجه نشدند، واگر بیشتر وبا دقت تر در تاریخ اسلامی نگاه بکنیم میبینیم که چه اختلافات بزرگی در اصل واساس عقیده اهل تسنن واهل تشیع وجود دارد در بسیاری از موارد موضوع فقط ارتباط به یک جانب از جوانب دین ندارد نمیخواهیم هیچ نسبتی به هیچ انسانی بدهیم واو را از دین خارج کنیم همانگونه که سلفی ها میکنند لیکن میگوییم که این دو خط سیر متفاوتی را دارند وآن کسی که مذهب تشیع را انتخاب میکند باید اصول واساس تشیع را بداند وتصور نکند که مشکل ما حب صحابه یا حب أهل البیت علیهم السلام است، وتصور نکند که ما فقط چون گفتیم که صحابه یک انسانهای عادی هستند ودر بین آنها انسانهای مؤمن وغیر مؤمن یافت میشود وچون أهل تسنن گفتند که همه صحابه ای که در زمان پیامبر بوده اند همه انسانهای عادل ومؤمنی هستند مشکل ماحل میشود بلکه وقتی که پیامبر گرامی است (ص) در مورد مودت ومحبت أهل بیت پیامبر صحبت میکردند یک هدف والاتری از محبت را میخواستند به بشریت ومسلمانان بفهمانند چون اگر فقط محبت بود باید بر مردم آن زمان که در زمان اهل البیت (ع) زندگی میکردند این امر واجب میشد نه بر تمامی مسلمانان در طول تاریخ اسلامی وتا روز قیامت همانگونه که آیه های قرآنی میفرمایند از زبان پیامبر (ص) که ایشان فرمودند من هیچ اجر ومزدی از شما نمیخواهم الا المودة فی القربی فقط مودت ومحبت اهل بیت خود را، از این آیه وآیه های دیگر قرآنی واز احادیث پیامبر برای بیان مقام وعلم ودانش امام علی ع وتمام کارهایی که پیامبر در حق امام حسن وامام حسین علیهما السلام برای ابراز محبت خویش به آنان انجام دادند وتمامی احادیثی که درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها گفته شد که غضب حضرت فاطمه غضب من وغضب وخشم من غضب وخشم الهی را در بردارد متوجه میشویم که یک امری بزرگ ورای تمامی این کلمات وآیات قرآنی وجود دارد وباید امری باشد که با وجود وعدم وجود اهل بیت تمام نشود وباید یک امری باشد که مرتبط به اصل واساس دین باشد که تمامی مسلمانان جهان به آن احتیاج داشته باشند یک اصل اساسی است نه یک محبت عادی که یک پیامبر نسبت به فرزندان ونزدیکان خود داشته باشد.
وما میدانیم که همیشه پیامبران واولیای صالح خداوند وقتی کسی را دوست داشته باشند به خاطر قرب ونزدیکی او به خداوند او را دوست دارند وهیچ مصلحت شخصی یا حب شخصی نسبت به کسی ندارند زیرا آنها مظهر رضا به قضا وقدر الهی هستند وچون اینگونه هستند هر آنچه سبب رضا وخشنودی حق تعالی را در بر داشته باشد موجب رضایت آنها خواهد بود وهر أمری که موجبات خشم وغضب الهی را در بر داشته باشد آنها را ناراحت میکند پس سر دوستی ومحبت پیامبر (ص) نسبت به دخترشان فقط محبت یک پدر نسبت به دختر خویش نیست بلکه امری ورای تمامی این امور وآن موضوع امامت وشریعت وبیان حقائق اسلامی وتفسیر قرآن وبه اجرا در آوردن عدالت الهی است که موجبات این همه محبت پیامبر به این افراد را روشن میسازد.
فراموش نکنیم که دنیا زود گذر است وروزهای این دنیا چه با سختی وچه با راحتی بسیار سریع میگذرد از خواب غفلت برخیزیم وهم وغم خود را رسیدن وشناخت حقیقت بگذاریم قبل از اینکه روزی فرا رسد که وقتی دیگر برای این کار نداشته باشیم روزی برسد که خود را بر بالای نعش ببینیم وناراحت شویم که چگونه ساعات گرانبهای عمر خویش را در مسائل بی اهمیت دنیا صرف کرده بودیم وآخرت را فراموش کردیم برای فهمیدن وعلم یادگرفتن وقرب الهی سعی نکردیم .
پیامبر گرامی است در وصیت خویش به ابوذر میفرمایند بیش از آنکه سعی در حفظ مال وثروت خود بکنی وبیش از آنکه حرص نسبت به مال داشته باشی حرص خود را نسبت به ساعتهای عمر خود بگذار پس همانگونه که اهمیت به مال وثروتهای خود میدهیم وهمانگونه که برای رسیدن به مقام ومنزلت ومال وثروت بیشتر در این دنیا آمال وآرزوهایی داریم وبه سوی آنها حرکت میکنیم در کنار آن نیز آمال وآرزوهای اخروی داشته باشیم وگام به گام خود را به ساحل نجات برسانیم تا با دست تهی از این دنیا نرویم وبدانید که فقط با نماز وروزه ظاهری حقیقت برای ما عیان نخواهد شد وبه مقام قرب الهی نخواهیم رسید بلکه باید علم بیاموزیم تا مدارج عروج به سوی پروردگار را در علم ودانش بیابیم وبا قدمهای استوار در راه رضای حق تعالی وفهم قرآن گام برداریم کسی شبه در قلب ما نیندازد وشیطان در عقاید ما اثر منفی نگذارد.