منصوره شبیری خاقانی
منصوره شبیری خاقانی
Cart 0

قساوت قلب

مقاله ها

قساوت قلب

(چکیده ای از سخنرانیهای استاد بزرگوار شیخ محمد کاظم خاقانی نوشته شده به زبان فارسی توسط – منصوره شبیری خاقانی)

 خداوند منان میفرمایند: (فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم وجعلنا قلوبهم قاسية يحرفون الكلم عن مواضعه ونسوا حظا مما ذكروا به ولا تزال تطلع على خائنة منهم إلا قليلا منهم فاعف عنهم واصفح إن الله يحب المحسنين) صدق الله العلی العظیم.

خداوند قلب وباطن انسانها را قابل برای قبول خیر وشر قرار داد نه فاعل وانجام دهنده آن، بلکه قلب آمادگی قبول رحمت ومعارف الهی را دارد ومیتواند اگر با تزکیه نفس خود را آماده سازد قلب خویش را محلی برای تجلی رحمت ولطف الهی گرداند.

این خود انسان است که بوسیله کثرت گناهان وخروج از صراط مستقیم در داخل قلب خویش مانعی میگذارد وجلوی نزول رحمت حق تعالی را میگیرد وبه خاطر همین است اگر انسان نتواند قلب خویش را برای قبول این رحمات آماده سازد واگر بوسیله هدایت کنندگان که همان پیامبران وامامان یا یک انسان عالم حقیقی که علم خویش را از پیامبر واهل بیت علیهم السلام گرفته باشد وبدنبال هواهای نفسی خویش نباشد وهدفش از یاد گرفتن علم به مرجعیت ومقامات دنیا رسیدن نباشد میتواند به وسیله ارشادات او به مقام والای قرب الهی نائل گردد.

پس برای رسیدن به خداوند باید قلب خویش را باز کنیم تا محلی برای لطف ورحمت الهی گردد واگر خداوند ببیند که این انسان شایستگی این را دارد که به مقامات والای قرب الهی برسد برایش درهای لطف ورحمت را باز خواهد کرد واو را از نزدیکان خویش قرار میدهد.

لیکن بعضی از انسانها به جای استفاده کردن از انوار لامتناهی الهی تمام راههای قرب الهی را با اعمال وکارهای ناپسند خویش میبندند واصرار به ادامه تمامی این اعمال میکنند وخداوند اگر باطن انسان را امتحان کرد ودید که میخواهد راههای خطا واشتباه را انجام دهد او را به خودش میسپارد ودر این حالت است که انسان به مرحله قساوت قلبی وباطنی میرسد وقرآن برای ما این حالت را شرح میدهد ومیفرماید که قلبهای این انسانها حتی از سنگها نیز سخت تر خواهد شد وباز قرآن مجید تشبیه بسیار زیبایی دارد که میفرماید حتی سنگها نیز به وسیله باران به مرور زمان تغییر میکنند لیکن قلب این انسانها حتی از صخره های سنگی نیز سفت تر وسخت تر است آنگونه که هیچ چیزی در وجودشان اثر نخواهد گذاشت.

واساس تمامی این حالتها باز میگردد به (حب الدنیا راس کل خطیئه) دوست داشتن دنیا اساس هر عمل باطل وهر گناه است واینکه انسان به خاطر حب دنیا به مرحله ای برسد که آمال وآرزوهایش را افزایش دهد وفقط به فکر رسیدن به این آمال وآرزوهای خویش باشد ودر این حالت است که آخرت کاملا از یادش میرود وفراموش میکند که این دنیا برای بقا ساخته نشده است بلکه هر لحظه لحظه از عمرش وهر نفسی که میکشد او را به فنا ونهایت این دنیا نزدیک میکند پس چه خوب که این دنیا وآمال وآرزوهای دنیایی را فراموش کند وآمال وآرزوهای باقی وپایدار را به جای آنها در قلب خویش پرورش دهد تا به مرور روزها برایش غایت وهدف گردند وبرای آنها سعی وتلاش کند.

بعضی از مردم در اوائل زندگی خویش سنگدل وقسی القلب نبوده اند وشاید در اوائل زندگیشان کارهای صالح نیز انجام میداند لیکن در همان لحظه ای که دین با مصالح دنیوی آنها روبرو میشود تمام این اعمال را فراموش میکنند وبه سراغ راهیی دیگر بقیه زندگی خویش را کامل میکنند وبعد از مدت زمانی به مرحله قساوت قلبی کامل میرسند که دیگر اگر هم بخواهند نمیتوانند واقعیتها را ببینند به خاطر سیاهی باطن وقرآن مجید حالت این انسانها را اینگونه برای ما توصیف میکند ومیفرماید (ختم الله علی قلوبهم) خداوند مهر وامضا بر قلبهای این انسانها نهاد واین در واقع نتیجه طبیعی عمل خودشان بود زیرا هر عملی در این دنیا نتیجه ای دارد واین دنیا چون دنیای اسباب ومسببات است پس در حق آنها ظلم نشده است بلکه خود با عمل خود به این نتیجه رسیده اند.

وما امثال این افراد را در تاریخ بسیار زیاد مشاهده کردیم آن افرادی که دیروز با پیامبر گرامی اسلام بودند چگونه با شنیدن اینکه میتوانند خلیفه باشند شروع به تقسیم کردن خلافت بین خودشان شدند وآن را حقی از حقوق شخصیشان تلقی کردند دیروز به عنوان انصار پیامبر شناخته میشدند شهر ومال خود را در راه اسلام فدا کردند لیکن وقتی مصالح مال وثروت وجاه ومقامشان با آخرت تضاد پیدا کرد همه چیز را فراموش کردند.

سیر وسلوک در راه حق ممکن است بعضی از وقتها آسان باشد لیکن استمراریت در این راه یکی از سخترین ومشکل ترین راهها است وهمچنین بر عکس این افراد را ما در تاریخ مشاهده کردیم  انسانهایی که کل عمر خویش را در راههای اشتباه سیر کرده بودند لیکن در یک لحظه در مقابل حق ایستادگی کردند وآخرت خود را نفروختند همچون حر بن یزید الریاحی وهمچون ساحران زمان حضرت موسی علیه السلام ومثال این افراد نیز در تاریخ بسیار مشاهده شده است پس نه مایوس از رحمت الهی گردیم ونه بسیار به لطف ورحمت الهی مطمئن باشیم بلکه انسان معتدل آن انسانی است که همیشه راهیی برای بازگشت به خداوند در زندگی خویش به جا میگذارد وهمه نافذه های حق تعالی را به سوی خود نمیبندد.

وانسانهایی داریم که تا نور حقیقت را میبینند به سراغش میروند ودر تمام زندگی خویش سعی میکنند که حقیقت را تشخیص دهند وبا اراده ای استوار وقوی به سوی ارادت خویش وهدف والای خود حرکت کنند که این انسانها را خداوند کمک میکند تا حقیقت را بشناسند وهر مقدار که بیشتر به خداوند نزدیک میشوند خداوند از لطف وعنایت خویش به آنها عطا میکند تا جایی که قلب آنها محل تجلی وقبول الطاف لامتناهی الهی میگردد ودر این حالت به مرحله خشیه وخوف الهی میرسند وعظمت حق تعالی را مشاهده میکنند وهر کس که به این درجه از عرفان حقیقت رسید دیگر اگر در شبهایی که مردم در خواب باشند بیدار باشد ومشغول مناجات با حق تعالی دیده شود جای تعجبی نیست، اگر به کمک ومساندت از انسانهای نیازمند میرود ودر راه یاد گرفتن علم ودانش سعی میکند جای تعجبی وجود ندارد چون جز آخرت وجز راه رسیدن به حق تعالی چیز دیگری را نمیبیند.

امیدوارم بتوانیم در این دنیایی که شبه ها سرار آن را فرا گرفته بتوانیم خود را به وسیله علم حقیقی از این شبهات نجات دهیم ودر راه حق وحقیقت گام برداریم وهمانگونه که امام علی علیه السلام میفرمایند: (اعرفوا الحق تعرفوا اهله) اول حق را بشناسید تا بتوانید مردان حق وحقیقت را تشخیص دهید ما نیز چنین کنیم اول حق را بشناسیم تا بتوانیم به وسیله حق مردان حق وحقیقت را تشخیص دهیم.

خداوندا ما را در راه رسیدن به حقیقت یاری فرما، درهای علم ودانش را برای ما بگشا، قلب ما را بوسیله قرآن انس ببخش ودر زندگی به ما آرامش وراحتی را عطا فرما، وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.


Older Post Newer Post