یکی از مسائل مهمی که در دین اسلامی وبخصوص در مذهب تشیع یکی از ارکان اساسی این مذهب را تشکیل میدهد موضوع تقیه است، لیکن این موضوع در طی سالیان گذشته به شکلی غیر از شکل حقیقی آن تفسیر وتأویل گشته است ومعنایی غیر از معنای حقیقی خود را در نزد بسیاری از مردم گرفته است
برای واضح شدن معنای حقیقی کلمه تقیه اول مثال بسیار ساده ای را ذکر میکنیم: اگر تصور کنیم که خانواده ای به کشوری سفر کردند که در آن کشور اگر کسی بداند که آنها شیعه هستند مورد هجوم مردم آن کشور واقع میشوند وحتی ممکن است جان آنان نیز به خطر بیفتد در اینجا آیها باید به مردم مذهب خود را نشان دهند یا اینکه بهتر آنست که آن را مخفی نگه بدارند؟ به طور قطع عقل حکم میکند که در اینجا انسان نباید جان خود را به خطر اندازد چون در این حالت استفاده ای از به خطر انداختن جان خویش نمیکند ودر همین حال نمیتواند حتی فایده ای به مذهب خویش برساند پس باید سکوت را اختیار کند تا زمان مناسبی فرا رسد که بتواند در مورد مذهب خود سخن بگوید یا از این کشور خارج شود تا مورد هجوم مردم آن قرار نگیرد زیرا ظاهر ونمایان کردن حق در بعضی از موارد ممکن است ضرر بیشتری از پنهان کردن آن داشته باشد.
واگر در تاریخ زندگی پیامبران مطالعه کنیم میبینم که حتی پیامبران با وجود قدرت عقلی و حمایت الهی که داشتند نیز مدتی دعوت خود را پنهان نگه داشتند تا زمان مناسب آن فرا رسید وحتی پیامبر گرامی اسلام وقتی که دیدند یارنشان در معرض آسیب واذیت وآزار مردم واقع میشوند دستور دادند که به حبشه که جای امنی بود مهاجرت نمایند تا در وقت لزوم دوباره باز گردند.
وهمچنین پیامبر گرامی اسلام خود نیز دعوت خویش را به شکل پنهانی آغاز نمودند تا وقتی که عدد یاران ایشان به حدی رسید که میتوانستند آن دعوت را علنی نمایند وهیچ انسانی از لحاظ عزیمت ومکانت وقدرت بیان وشجاعت همانند پیامبر (ص) نخواهد رسید لیکن عقل اینگونه حکم میکند.
واگر پنهان کردن عقیده خود در زمانی که خطر جانی ومالی انسان را تهدید میکند به عنوان نفاق وریا عنوان میشود پس باید اول این نسبت را به پیامبران داد چون تمامی آنها دعوت خویش را به این شکل شروع نمودند.
وآن افرادی که شیعیان را مورد انتقاد قرار میدهند ومیگویند که شیعیان انسانهایی هستند که عقیده خود را به خاطر ترس بیان نمیکنند اگر خود نیز در کشوری باشند که عقیده آنها مذموم شمرده میشود نیز چنین خواهند کرد پس تقیه امری نیست که مختص شیعیان باشد فقط بلکه یک قاعده ای است عقلی برای هر انسانی به هر مذهب وعقیده ای که باشد اگر نتواند در زمان معینی عقیده خود را بیان نماید وترس بر جان یا مال یا عرض خویش را میکند بر او واجب است که خود را به هلاکت نیاندازد وفعلا سکوت را اختیار نماید تا زمان مناسب نشر فرا رسد.
در حالیکه ما در تاریخ مشاهده نمودیم که چگونه اهل تسنن با هجوم مکرر خویش به شیعیان در کتابهای خود سبب اساسی را فراموش کردند وبه دنبال مسبب رفتند به جای اینکه بگویند که شیعیان همیشه در معرض ظلم وتعدی واقع شدند پس مجبور بودند در زمانهای معین مذهب خویش را نشان ندهند از آه وناله مظلومان وگریه وفقری که زندگی کردند سوء استفاده میکنند ومیگویند که شیعیان در طول تاریخ اهل نفاق وریا بودند وعقیده ومذهب خویش را پنهان نمودند.
واین تاریخ شاهد است که چگونه مردان شیعه همیشه در مقابل ظالمان زمان خویش ایستادگی کردند وجانها ومال خود را برای عقیده خود فدا نمودند همچون حجر بن عدی ویارانش که با استقامت وایمان قویی که داشتند در مقابل ظلم وستم معاویه مقاومت نمودند وتا آخرین لحظه بر عقیده علویی خویش باقی ماندند ودر این راه نیز شهید شدند.
ودر طول تاریخ ما علمایی را داشتیم که هیچوقت از گفتن کلام حق وحقیقت ابایی نداشتند وبیان کننده حقیقتها بودند در زمانهایی که شیعیان در کل عالم اسلامی در زیر ظلم وجور وتعدی واقع میشدند در زمانی که حاکمان مردم را تلقین میکردند که یاران وپیروان علی بن ابیطالب علیه السلام رافضی ومرتد هستند وهر کس یک انسان رافضی را بکشد به بهشت میرود وبا کمال تأسف میگویم که بسیاری از علمای اهل تسنن برای راضی نگه داشتن حاکمان زمان خویش چنین فتواهایی را برضد شیعیان صادر کردند لیکن با وجود تمامی این مسائل شیعیان همیشه به عنوان حامیان مذهب خویش در تمامی کره زمین خود را نشان دادند وهمیشه پایبند عقیده ومذهب جعفری اثنا عشری خویش بودند، مقاومت نمودند، جان خویش را از دست دادند، از مال ومقام خویش گذشتند فقط وفقط به خاطر آن عقیده علویی که داشتند.
واگر تقیه یک امر باطلی بود هیچ گاه قرآن مجید عمار بن یاسر را مدح نمینمود وقتی که به اجبار کلمه هبل را بر زبان آورد، قرآن میفرماید (إلا من أكره وقلبه مطمئن بالإيمان) الا آن شخصی که مجبور به گفتن کلمه ای شد در حالیکه قلبش مملو از ایمان به پروردگار بود.
این شیعیان بودند که در مقابل ظلم وستم حجاج بن یوسف ثقفی وزیاد بن ابیه مقاومت کردند واهمیتی به اعدامهای این دو جبار زمان نمیدادند دین خود را عوض ننمودند وحب علی وآل البیت را در قلبهای خویش به فرزندان خویش منتقل نمودند، در مقابل حق وحقیقت سکوت ننمودند وبا بیانی واضح وروشن وبدور از ریا ونفاق عقاید خویش را بیان کردند.
وزمانی که یک انسان شیعه میتوانست عقاید خود را بیان نماید بیان نمودند در خیابانها ظاهر شدند وعدد وجمعیت خویش را به دشمنان خود نشان دادند، شعار هیهات منا الذله را سر دادند وبا تمسک به مذهب علویی آل البیت قدرت پیدا کردند واین امکانیت برای آنها مهیا شد که مذهب خویش را بیان نمایند، لیکن این انسانهایی که در طول تاریخ با این همه قوت وعزیمت در مقابل دشمنان خویش ایستادگی کردند احتیاج به علم آل البیت دارند احتیاج دارند که از علم آنها بهره بگیرند تا در زندگی دچار خطا واشتباه در مصادیق خارجی نگردند احتیاج دارند که اگر صحبتی در تلفزیون ورادیو میکنند مستند به علم ودرایت باشد، احتیاج دارند که از زبان شتم وناسزا به دلیل وبرهان منتقل شوند، احتیاج دارند که از شعار دادن به عمل کردن حرکت کنند تا دین فقط شعارهای بی فایده ای که کسی استفاده ای از آنها نمیکند نگردد بلکه همراه با عمل وعقیده حرکت کنند که اگر چنین کنند سرافراز وپیروز خواهند گشت، اگر چنین کنند هر دشمن داخلی وخارجی از آنها خواهد ترسید، اگر چنین کنند کلمه یا لثارات الحسین معنای دیگری خواهد داد، اگر با علم وعمل حرکت کنند ودست از شعارهای بی فایده بردارند به تقوای حقیقی خواهند رسید وآن وقت است که مرحله اولیۀ ظهور منجی بشریت را فراهم خواهند کرد امام زین العابدین میفرمایند: من مات على موالاتنا في غيبة قائمنا أعطاه الله أجر الف شهيد مثل شهداء بدر وأحد- همانا کسی که در زمان غیبت قائم ما بر ولایت زندگی کند واینگونه از دنیا برود خداوند اجر هزار شهید از شهدای بدر واحد را به او خواهد داد ، لیکن این هدف محقق نخواهد شد الا با شناخت کافی از دین وبا شناخت کافی از قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف ودر این لحظه است که واقعا به عنوان منتظران حقیقی امام زمان خواهیم بود چون با علم وعمل در این راه قدم میگذاریم چون لحظه لحظه عمر خویش را برای نشر مذهب اهل البیت وبرای اجرای آن در زندگی خویش صرف نمودیم بدون ترس وواهمه وبدون وارد شدن به شبهات وبدین وسیله بصیرتی بینا پیدا خواهیم کرد وحقایق را آنگونه که هستند خواهیم دید امید آن دارم که خداوند متعال زمان ما را مناسب برای ظهور ببیند وما را قابل بداند تا از یاران آن حضرت گردیم والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.