منصوره شبیری خاقانی
منصوره شبیری خاقانی
Cart 0

مقاله ها

مقصود از معجزه های پیامبران چیست؟ جلسه اول

مقاله ها

مقصود از معجزه های پیامبران چیست؟ جلسه اول

مقصود از معجزه های پیامبران چیست؟ جلسه اول

منصوره شبیری خاقانی

آیا معجزه ها اصل علیّت را نقض میکنند

آیا خارج شدن شتر حضرت صالح عليه السلام از کوه یا از یک صخره ، به این معنا است که سنگ دارای استعداد شتر شدن است؟

باید اولاٌ متوجه شویم که مقصود از معجزه چیست؟ و در چه زمانی معجزه محقق می گردد از یک پیامبر یا از یک ولی ؟

معجزة برای کسانی انجام میشود که هدفشان فقط دروغ پنداشتن پیامبران است برای اینکه عجز آن پیامبر را ثابت نمایند نه برای اینکه به دین الهی ایمان بیاورند ، و به همین دلیل وقتی پیامبر و یا ولیی معجزه ای انجام می دادند بعد از آن تکذیب این انسانهای عنادکار آغاز میشد ، یعنی اول از پیامبر خدا طلب میکنند که این معجزه را انجام دهد لیکن وقتی این معجزه را با اذن الهی انجام میدهد آنها باور نمیکنند و او را ساحر و یا دروغگو مینامند ، و به هیچ وجه در تاریخ مشاهده نکردیم که کسانی که از پیامبران الهی طلب معجزه حسی کردند بعد از اینکه معجزه را مشاهده کردند مؤمن شده باشند .

ممکن است این معجزه ها برای عامه مردم مفید باشد تا آنها را از شک به یقین برساند به این معنا که این شخص باید از پیامبران الهی باشد لیکن کسانی که به سراغ پیامبران می آیند در حالیکه عنادکار ویا مملو از کینه هستند و یا به خاطر ترس از دست رفتن مصالح خود می آیند اینان به هیچ وجه ایمان نمی آورند.

نه کسانی که از قریش هستند ایمان آوردند و نه کسانی که در زمان حضرت عیسی و حضرت موسی بودند به همین دلیل بیان می آوریم که پیامبر یا ولی معجزه ای انجام میدهند تا عامه مردم را به دین الهی نزدیک کنند ، یعنی افرادی که در شک هستند و کسانی که به خاطر کلمات انسانهای ستمگر و کلمات ثروتمندان وکسانی که در ناز و نعمت زندگی میکنند و یا افرادی که دارای مصلحت هستند ، متأثر میشوند به همین دلیل پیامبران این معجزه ها را برای این چنین انسانهایی انجام میدهند تا آنها را از شک به یقین برسانند.

به خاطر اینکه عامه مردم معجزه ای را که دارای مسائل علمی ویا فلسفی باشد را نمی خواهند بلکه آنها معجزه ای حسی میخواهند به آندازۀ ادراکاتی که دارند تا با مشاهدۀ آن معتقد گردند.

مقصود از معجزه امری است که انسانهای معاند از انجام آن عاجز باشند چه این انسانهای معاند حاکمان باشند یا اصحاب مصلحت باشند یا ثروتمندان آن مجتمع باشند که در ناز و نعمت زندگی میکنند.

باید به امر بسیار دقیقی اشاره کنیم که بیشترین انسانهای عاقل وقتی که دعوت پیامبران را میشنوند ، و همچنین کسانی که از لحاظ فطرت در صراط مستقیم حرکت میکردند واز فطرت خویش دور نبوده اند ، برای آنها اصل این دعوت کفایت میکرد ، و زبان فطرت و عقل برای قبول آنها کافی بود ، و همچنین این چنین انسانهایی وقتی روش زندگی و اخلاق پیامبران را مشاهده میکنند همین مقدار برای ایمان آوردن آنها کفایت میکرد ودر طول تاریخ مشاهده نکردیم که این چنین انسانهایی از پیامبران الهی طلب انجام معجزه ای حسی بکنند.

معجزه های حسی برای عارفان و عاقلان نیست

برای اینکه این چنین انسانهایی وقتی دعوت پیامبران را مشاهده میکنند و میبینند که دعوتشان در مورد بازگشت به عقل و فطرت است و از مردم میخواهند که قانون قسط و عدل را اجرا نمایند در این حال ایمان می آورند ودیگر احتیاج به مشاهده معجزه ای حسی ندارند.

در آن روزی که ظهور حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه الشریف صورت میگیرد در آن روز عارفان و عاقلان و علما از او معجزه ای میخواهند که متناسب با علم و معرفت و شناخت باشد و به همین شکل با مشاهده این چنین معجزه های علمی ، بیشتر مردم وارد دین الهی می شوند الا آن کسانی که اصحاب مصلحت و یا صاحبان مقام و جاه باشند ویا کسانی که عناد می ورزند .

پس این افراد عاقل و عارف مشاهده میکنند که آنچه که حضرت موسی عليه السلام در تورات آوردند و آنچه که حضرت عیسی عليه السلام در انجیل آوردند و آنچه که بقیه پیامبران آوردند یک امر واحد بوده است و هیچ اختلافی در آن وجود ندارد ، لیکن وقتی بعد از پیامبران الهی شریعت بدست منافقان و اصحاب مصالح افتاد ، دین الهی بر اساس مصالح تفسیر شد ویا بعضی از علمای دین که از بسیاری از مسائل عقب هستند ، قوانین الهی به غیر شکل حقیقی تفسیر شد . و در آن روز وقتی که شریعت الهی بدست حضرت مهدی عجل الله تعالى فرجه تفسیر گردد ، و مشاهده کنند که این قانون حقیقت تورات و انجیل و زبور و قرآن را نقض نمیکند بلکه آن را به شکل صحیح تفسیر می نماید در آن روز است که همه بشریت با هم متحد میشوند و متوجه میشوند که دین الهی یکی است.

باید بگوییم که ممکن است این روایتها از روایتهای اسرائیلی باشند لیکن نمیتوان منکر شد که اگر خداوند متعال بخواهد این امر را محقق سازد بدون شک محقق خواهد شد و خداوند متعال وقتی در مورد حضرت عیسی ع فرمود که از گِل پرنده میساخت و همچنین اشاره نمودن قرآن از اینکه همه حیوانات و انسانها از گِل ساخته شده اند

اگر در روایتها آمده است که شتر حضرت صالح عليه السلام از یک سنگ خارج شده در حالیکه در قرآن مجید به چنین امری اشاره نشده است آیا میتوان گفت که این روایت از جمله اسرائیلی ها است یعنی روایتهایی که از معصومین گفته نشده است بلکه دخیل در اسلام و روایتهای آن است؟

آیا واقعا شتر حضرت صالح عليه السلام از یک سنگ خارج شد؟

در این امر نمیتوان تردید داشت که ممکن است کوه و سنگ در کوهها چنین قابلیتی را داشته باشد که سببی برای یک مخلوق از مخلوقات الهی باشد ، یعنی این یک امر ممتنع نیست.

لیکن خداوند متعال خواستند که همه امور در این هستی بر اساس قانون اسباب و مسببات اجرا گردد الا در شرایط خاصی که اضطرار موجب آن میشود که پیامبری از پیامبران معجزه ای را انجام دهند.

احتمال اول در این ضمن این است که ما دو نوع قانون علییت داریم ، یک قانون علیتی که در دسترس بشریت است که به وسیله آن علوم مختلف در این عالم را کشف میکنند مثل قوانین موجود در ریاضیات و فیزیک و شیمی و غیره ، و یک نوع قانون علیت وجود دارد که در دسترس مردم نیست و فقط خداوند متعال و پیامبران الهی از آن استفاده میکنند در وقتهایی که احتیاج هست و این ممکن است همان اموری باشند که خرق قانون محسوب شوند در حالیکه ممکن است همه این اسباب موجود از عالم ماده باشند.

احتمال دوم این است که هر عالمی که بالاتر است احاطه به عالمی دارد که از آن پایین تر است مثلا عالم مثال و عالم برزخ را خدا به گونه خلق نمود که بر عالم طبیعت احاطه دارد پس در این حال اگر امری از عالم مثال در عالم طبیعت اجرا گردد در این حال به عنوان معجزه در این عالم محسوب میشود.

و آنچه که در عالم عقل و مجردات است ممکن است سبب و علتی باشد برای سلطه و هیمنت بر عالم طبیعت برای اینکه عالم طبیعت پایین ترین عوالم است ، و همچنین عالم نور ، عالمی است که بر بقیه عوالم هیمنت و سلطه دارد و این عالم ممکن است در زیر نظر حق سبحانه وتعالى بدون واسطه باشد یا در زیر نظر روح باشد که به اذن الهی عمل میکند و این روح همان واقعیت سلطان وهیمنت الهی است حال فرقی نمیکند که این روح یکی از مخلوقات الهی باشد یا اینکه این عظمت الهی است که بر همه هستی حکمفرمایی میکند ، همه علتها در همه عالمهای دیگر را در زیر پوشش خود قرار میدهد یعنی وقتی عملی را انجام دهد گویا بقیه علتها و قانونهای موجود در بقیه عوالم این هستی ، اثری نخواهند داشت برای اینکه قوانین این علت که از عالم نور است در بالای همه علتها قرار دارد ، پس در این حال هیچ مانعی وجود ندارد که بگوییم خداوند متعال اسباب وعلتهایی را قرار داد در عالم طبیعت که در دسترس مردم نیست و این علتها و اسباب بدور از دسترسی مردم باقی خواهد ماند که به وسیله این قوانین است که پیامبران معجزه های خود را انجام میدهند.

یا اینکه میتوان گفت که پیامبران الهی ولایتی دارند بر عالمهای بالاتر و در این حال ولایت خویش را اعمال میکنند از عالم مثال و عالم برزخ ویا از عالم عقل و یا از عالم نور ، و در این حال اینها معجزه خواهند بود و بشریت حتی اگر تا ابد الآبدین نیز بماند نخواهد توانست که علم به این علتها و اسباب داشته باشد برای اینکه انسان احاطه علمی نمیتواند داشته باشد الا به قوانین و اسبابی که در عالم طبیعت است.

یک نکته مهمی در اینجا وجود دارد که باید به آن اشاره نماییم و آن این است که تصور نکنید که معجزه هایی که پیامبران گذشته انجام دادند برای مردمی جاهل و نادان بود که آنها را باور کردند واگر امروز حضرت مهدی عجل الله تعالى فرجه بیایند با وجود تقدم در علم و تکنولوجی دیگر این امور برای آنها معجزه نخواهد بود؟ میگوییم این معجزه های انجام شده باید معجزه باقی بمانند تا روز رستاخیز ، نه اینکه اموری باشند که برای مردم معینی معجزه باشند.

ودر جلسه آینده بقیه این مسائل در مورد معجزه های پیامبران بیان خواهد شد تا ولایت تشریعی و تکوینی پیامبران بیشتر و بیشتر برای ما واضح گردد ، برای اینکه کسی که ولایت داشته باشد احاطه به علتها و اسباب این هستی خواهد داشت.

Read more →


وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَـٰكَ سَبۡعࣰا مِّنَ ٱلۡمَثَانِی وَٱلۡقُرۡءَانَ ٱلۡعَظِیمَ

مقاله ها

وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَـٰكَ سَبۡعࣰا مِّنَ ٱلۡمَثَانِی وَٱلۡقُرۡءَانَ ٱلۡعَظِیمَ

ميخواهيم ببینیم که این چه منت عظیمی است که خداوند در حق پیامبر خویش آن را بیان می نمایند و می فرمایند لقد آتیناک سبعا من المثانی والقرآن العظیم . این منت عظیم بدون شک نعمتی از نعمتهای دنیوی و یا فضلی از عطایای الهی در آخرت نیست ، میخواهیم ببینیم این معرفت و این عظمت ، که خدا آن را به اسم سبعا من المثانی والقرآن العظیم یاد میکنند چیست؟ 

 1- بیشتر مفسرین أهل تسنن بیان کردند که مقصود از سبعا من المثانی 7 آیه سوره حمد هستند یا فاتحة الکتاب ، و گویا مفسرین اهل تسنن در این امر اجماع کرده اند که مقصود از سبع المثانی سوره حمد است یعنی با قرار دادن بسم الله الرحمن الرحیم به عنوان اولین آیه .

*: و عده ای بیان کردند که آیه های سوره حمد 7 آیه هستند لیکن بسم الله الرحمن الرحیم از جمله آیه های این سوره نیست ، یعنی اولین آیه الحمد لله رب العالمین است -2- الرحمن الرحیم - 3- مالک یوم الدین - 4- إیاک نعبد وإیاک نستعین - 5- اهدنا الصراط المستقیم - 6- صراط الذین أنعمت علیهم - 7- غیر المغضوب علیهم ولا الضالین- واین کلام را به بعضی از صحابه نسبت دادند ، واین در واقع به معنای عطف عام که قرآن مجید است بر خاص که سوره حمد است تلقی میشود ، ودلیل آن را به خاطر اهمیت این سوره بیان کردند ، وگویا این سوره به عنوان عِدل قرآن یعنی مساوی با قرآن قرار داده شده است.

*- و بعضی دیگر از مفسرین بیان کردند که مقصود از سبع المثانی همان 7 سوره طولانی قرآن هستند یعنی بقره - آل عمران -نساء- مائده - انعام - اعراف- سپس دو سوره انفال و توبه را یک سوره قرار دادند تا با هم دیگر هفت سوره باشند ، و اسم آنها را سبع المثانی قرار دادند و در اینجا مقام از باب عطف عام که قرآن مجید است بر خاص است که این هفت سوره طولانی قرآن هستند.

3- و اشخاص دیگری بیان کردند که مقصود از سبع المثانی همه قرآن است ، و دلیل آنها بر این امر این است که خداوند (نزّلَ احسن الحدیث کتابا متشابها مثانی) که در آیه قبل دیگر کلمه واو درج شده ، در زیر قرآن عظیم خواهد بود پس سبعا من المثانی همان قرآن عظیم است. 

4- و در تفاسیر شیعه نیز همین امر بیان شده است یعنی سبعا من المثانی به معنای هفت آیه ای است که در دو رکعت نماز تکرار میشوند ، یعنی تکرار این سوره دو مرتبه در هر رکعت از نماز به همین دلیل آن را مثانی میگویند و در این حال در نزد علمای شیعه نیز این امر از باب حمل عام که قرآن مجید است بر خاص که سوره حمد است اطلاق خواهد شد.

سپس علت آن را به خاطر اهمیت سوره حمد بیان نمودند برای اینکه در حق این سوره گفته شده است که آن أم الکتاب است ، و به این وسیله خداوند متعال به پیامبرش برترین چیز را عطا نموده است و در کتابهای تفسیر شیعی به امر 7 سوره بزرگ قرآن بسیار اندک اشاره شده است بلکه بیشتر آنها سبعا من المثانی را سوره حمد میدانند که دو مرتبه تکرار میشود در حین نماز.

5- بعضی ها بیان نمودند که کلمه (مِن) برای تبعیض است یا برای تبیین است ، برای اینکه خداوند همه آیه های کتاب خود را به اسم مثانی قرار داد وقتی که فرمود (کتابا متشابها مثانی …) پس با این تفسیر، همه آیه های قرآنی مثانی میشوند به وسیله همه ابعادی که دارند از لحاظ معرفت ویا به خاطر اینکه مسائلی دارند که تکرار می شوند زیرا دارای قصه های متعدد و احکام و امور دیگر هستند ، و بر این اساس همه قرآن مثانی خواهد بود و سوره حمد نیز از جمله این مثانی محسوب خواهد شد.

6- بعضی ها بیان کردند که سوره حمد مثانی است برای اینکه خداوند آن را بین خود و بنده خویش تقسیم نمود که نصف آن ثناء و حمد الهی است و نصف دیگر آن دعا است ، و این به دلیل روایتی است که اهل تسنن از زبان رسول خدا صلى الله عليه وآله  بیان میکنند که فرمود (قَسَّمتُ الصلاة بینی و بین عبدی نصفین) .

7- احتمال هفتم: این است که این سوره به اسم سبع المثانی نام گذاری شده است برای اینکه دو مرتبه بر پیامبر نازل شده است یک مرتبه در مکه و یک مرتبه در مدینه و در هر مرتبه که نازل شده است 70 هزار فرشته با آن نازل شده اند به خاطر عظمت مکانتی که این سوره دارد.

8- احتمال هشتم: و گفته شده که این سوره به نام مثانی است به خاطر اینکه اهل فسق را از فسوقشان دور میکند یعنی آنها را منع میکند سپس بیان کردند از زبان رسول خدا صلى الله عليه وآله  که فرمودند: (أیَّما مسلمٌ قرأ فاتحة الکتاب أعطی من الأجر کأنما قرأ ثلثی القرآن و أعطی من الأجر کأنما تصدق علی کل مؤمن و مؤمنة) 

هر انسان مسلمانی که فاتحة الکتاب را بخواهد گویا ثواب خواندن یک سوم قرآن را بدست آورده است و ثواب صدقه دادن به هر انسان مؤمن مرد و زن نصیب او شده است ، به همین دلیل خداوند متعال سوره حمد را به تنهایی به عنوان یک هدیه تلقی کرده است که با قرآن مجید همقرین شده است یعنی این در مقابل قرآن مجید قرار میگیرد یعنی عِدل ومساوی قرآن مجید است .

- و همچنین ذکر کردند که ابلیس چهار مرتبه آه کشید اولین مرتبه وقتی بود که ملعون و رجیم گشت و دومین آنها وقتی بود که به زمین بازگردانده شد و سومین آنها وقتی است که پیامبر اسلام محمد صلى الله عليه وآله  مبعوث شدند و چهارمین آنها وقتی است که سوره حمد نازل گشت و از این حدیث عظمت سوره حمد را استفاده کردند به همین دلیل این سوره به سبع المثانی معروف شد.

خلاصه کلام این است که این عطای الهی به عظیم ترین مخلوق و محبوب همین آیه مبارکه است که فرمود (ولقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم) این عطایی است که به هیچ وجه زائل نخواهد شد همانگونه که نعمتهای دنیوی زائل هستند پس این منتی است لیکن منتی دنیوی و یا اخروی نیست بلکه منت شناخت و معرفتی است که به وسیله آن قرب الهی حاصل میگردد . 

تا بحال ما فقط کلمات مفسرین قرآن چه از اهل تسنن و چه از شیعیان باشند را بیان کردیم لیکن قبل از اینکه بیان تفسیر این آیه مبارکه را بیان نماییم که این تفسیر کاملا بر خلاف آنی است که مفسران قرآن بیان کرده اند

 باید بگوییم که ظاهر این عطا امری است که از خصوصیات پیامبر اسلام است ، یعنی اول باید متوجه گردیم که این یک عطای خاص الهی است از خداوند به حبیبش محمد است پس باید یک خصوصیت خاص خود را داشته باشد یعنی خصوصیتی است که شامل غیر پیامبر اسلام نباشد.

و الا اگر اینگونه نباشد دیگر منت و فضلی الهی محسوب نخواهد شد .

برای اینکه معرفت و شناخت برای بقیه پیامبران به یک مقداری حاصل میشود و ولایت نیز برای بقیه پیامبران به قدری حاصل میگردد و همچنین نعیم آخرت نیز اینگونه خواهد بود که اولیای الهی به مقداری از آن بهره خواهند برد لیکن این امر خاصی که قرآن در مورد آن سخن میگوید امری نیست که مشارکتی بین پیامبر و پیامبری دیگر در آن وجود داشته باشد.

 

آیا این عظمت باز میگردد به معنایی که در سوره حمد است ، یا این عظمت به معنایی باز میگردد که در قرآن مجید ذکر شده است؟

وقتی در این آیه قرآنی تأمل میکنیم متوجه میشویم که هیچکدام از تفسیرهای بیان شده با معنای این آیه مبارکه تطابق ندارند ، برای اینکه این منت نعمت و فضلی است خاص که فقط شامل رسول خدا میشود و معانی سوره حمد به مقداری برای معصومین روشن شده اند و همچنین سوره های طولانی قرآن بیشتر از هفت سوره هستند پس این نیز با تفسیر آیه تطابق ندارد  ، پس ما احتیاج به امری داریم که فقط مخصوص رسول خدا باشد وهیچ انسانی با او در این منت و هدیه شریک نباشد.

کلمه لقد برای تحقیق و تأکید بیان میشود (لقد آتیناک) و کلمه آتیناک برای بیان عظمت به این شکل بیان شده است یعنی وقتی خداوند خود را به شکل جمع تلقی میکند در این حال این جمع برای بیان عظمت است (سبعا من المثانی) کلمه مثانی یعنی چه؟ میگوییم هفت آسمان که در مقابل آنها هفت زمین قرار گرفته اند اینها همه باهم هستی را تشکیل میدهند.

 خداوند متعال در اینجا میخواهند بیان نمایندکه ما در حقیقت فرمانروایی در هفت آسمان که در مقابل آنها هفت زمین وجود دارند را به پیامبر عطا نمودیم ، فرمانروایی این تکوین در این هستی در واقع هفت ضرب شده در دو است، یعنی هفت آسمان که در مقابل آنها هفت زمین قرار گرفته اند که دارای ملک و ملکوت و ولایت و شفاعت هستند و این امر به هیچ وجه به هیچ انسانی در عالم امکانی داده نشده است نه به فرشتگان و نه به پیامبران و نه به امامان علیهم السلام ، پس هفت امر مثنی که حقیقت و واقعیت این کون راتشکیل میدهند این از باب هیمنت و ولایت و سلطان است که به پیامبر داده شده است ،حال سؤال میکنیم که اگر سبعا من المثانی در واقع هیمنت و فرمانروایی کل هستی هست پس جمله بعد که قرآن عظیم است به چه معنا خواهد بود؟ 

میگوییم آن فرمانروایی و سلطه بر کل هستی است در حالیکه قرآن عظیم واقعیت خواندن این فرمانروایی در آن بیان شده است  با همه ابعاد عظیمی که دارد پس خواندن کتاب تدوین با همه ابعاد و بطونی که دارد که به وسیله آنها حقیقتهای این هستی تفسیر وتأویل میشوند یعنی سبب و غایت و علیت همه امور در آن روشن خواهد شد همه اینها قرآن عظیم هستند ، پس بیان آنها از لحاظ معارف و مراتب شناخت برای پیامبر صلى الله عليه وآله  کشف شده است به وسیله کتاب تدوین که حکایت از کتاب تکوینی میکند ، و کتاب تکوینی همان مثانی است ، پس مثانی کتاب الهی است لیکن در مرتبه تکوین ، وهر مرتبه ای از مراتب این کتاب تکوینی در مقابل آن مرتبه ای قرار میگیرد یعنی آسمانی که در مقابلش زمینی قرار گرفته است. و این هفت آسمان و زمین در واقع حرکتی لامتناهی دارند یعنی کل یوم در شأنی جدید هستند وهمانگونه که میدانیم کلمه سبع دلالت بر حرکتی لامتناهی میکند.

یعنی مادامی که مبدأ لامتناهی است و مادامی که غایت وحرکت به سوی مبدا لامتناهی است پس بدون شک باید این پیشرفت و ترقی در این هستی نیز با هفت آسمان و زمینش در حال تغییر و تبدیل باشد و این تغییر به هیچ وجه تمامیت ندارد و این همان امری است که به رسول خدا صلى الله عليه وآله  داده شده است پس فقط آن حضرت هستند که مسایرت با ایام ربوبیت الهی میکنند و این امر الی ما لانهایت ادامه دارد مادامی که این هستی در حال ترقی و پیشرفت است و از حالی به حالی دیگر تغییر میکند ، و این واقع خارجی یعنی مسایرت با ایام ربوبیت را نه نه فرشته ای میتواند بیان نماید ونه هیچ مخلوق دیگری ، بلکه امری است که فقط خداوند آن را بیان خواهد کرد ، پس این حکایت، بدون واسطه صورت میگیرد وهمچنین این ولایت تکوینی نیز بدون واسطه به وسیله حق سبحانه به آن حضرت عطا میگردد.

Read more →


نفس مطمئنه جلسه دوم

مقاله ها نفس مطمئنة

نفس مطمئنه جلسه دوم

نفس مطمئنه جلسه دوم  منصوره شبیری خاقانی  اطمینان رسیدن به استقرار وسکینه باطنی است آن سکینه ای که خداوند متعال بر اولیای خود نازل میکند وآن مقامی است بسیار رفیع وبرازنده که به آن مرحله استقرار هم گفته میشود. وقتی گفته میشود که این انسان به سکینه واطمینان رسید یعنی قبل از آن در اضطراب وترس وحیرت بوده است لیکن بعد از آن با ثبات در مقابل این اضطراب ایستادگی می کند، مادامی که انسان هنوز در بسیاری از مسائل دچار شک وظن وعدم یقین است ومادامی که معارفش هنوز به مرحله ثبوت نرسیده اند پس او در مرحله اضطراب...

Read more →


نفس مطمئنه جلسه اول

مقاله ها نفس مطمئنة

نفس مطمئنه جلسه اول

نفس مطمئنه 1 منصوره شبیری خاقانی   اگر انسان به مرحله اطمینان باطنی ویقین وایمان کامل برسد در این حال دیگر در مقابل مشکلات اضطراب وحیرت وشک در او بوجود نخواهد آمد- در این بحث میخواهیم بیان کنیم که اگر از لحاظ معرفت انسان به بالاترین مراتب یقین واقرار باطنی برسد لیکن چرا در مواقع مشکلات مضطرب میشود ودر بعضی وقتها صبر خود را از دست میدهد؟ پس این اطمینان وسکینه باطنی چیست که از انسان کوهی استوار میسازد که مملو از اراده وتصمیم است؟ وقتی که در بعضی کلمات امام علی ع تأمل میکنیم که در آن متقین را...

Read more →


امام حسین علیه السلام ودرس زندگی جلسه اول

مقاله ها

امام حسین علیه السلام  ودرس زندگی جلسه اول

امام حسین ع و درس زندگی جلسه 1 منصوره شبیری خاقانی  -------------------------------------------------------  در چنین روزهایی که ما را به یاد جهاد و ایستادگی های بسیار عظیمی میاندازد که امام حسین ع آنها را در محک تاریخ به جا گذاشتند باید در این ضمن بادقتی عمیقتر در این مسأله بنگریم تا بتوانیم مفهوم اساسی این انقلاب عظیم حسینی را جویا باشیم- در مقابل ظلم و طغیان ،تا اینکه حقیقتها و غایتهای اساسی این انسان عظیم را مشاهده کنیم و غیر از آنچه مقصود این بزرگمرد تاریخ بود نظر نداشته باشیم، عملی که سرچشمه گرفته از سیرت وسنت پیامبر ص بود- قال...

Read more →