(چکیده ای از سخنرانیهای استاد بزرگوار شیخ محمد کاظم خاقانی نوشته شده به زبان فارسی توسط – منصوره شبیری خاقانی)
در زمانی زندگی میکنیم که کشت وکشتار از هر طرف امت اسلامی ما را فراگرفته است، دشمنان از هر طرف به کشورهای اسلامی حمله میبرند یا حمله ای مسلحانه یا حمله ای فرهنگی، در زمانی زندگی میکنیم که سراپا دنیای ما مملو از ناراحتی ها، ظلم وستم ها، جهل ونادانی ها، است ومردم مسلمان ما در هر جای دنیا که زندگی میکنند وقتی صحبت از مشکلات امت مسلمان میآید میگویند مشکل اساسی ما استعمار است، اگر استعمار نبود وضع تمامی کشورهای اسلامی بسیار خوب بود ومردم در راحتی وآسایش زندگی میکردند.
بعضی وقتها برای اینکه ملامت را از دوش خود برداریم میگوییم مشکل در این مسأله از من نبود از فلان شخص بود، مشکل از من نبود از دیگران بود، بعضی وقتها برای فرار کردن از مسؤولیتهای خود آن را بر دوش دیگران میگذاریم وادعا میکنیم که مشکل از آنها بوده است، در حالیکه وقتی بیشتر تأمل کنیم ووقتی با بصیرتی بدور از کینه وبدور از تبعیتها وبدور از غشاوتهای نفسانی بنگریم میبینیم که أصل وأساس تمامی مشکلات خود ما هستیم نه شخص دیگری، ما خود راه را برای استعمار باز کردیم واگر استعمار راه را برای وارد شدن به سرزمینهای ما باز نمی دید وارد نمیشد؛ ما خود بودیم که بوسیله جهل ونادانی خویش در غفلتها زندگی کردیم وراه حق را ازناحق تشخیص ندادیم، ما خود بودیم که مسؤولیت در قبال دین خود تحمل نکردیم چون مردم عادی میگویند مشکل اساسی از علمای دین است وآنها باید امت را اصلاح کنند وعلما میگویند ما میکردیم اگر حاکمان زمان وظلم وستمهای آنان نبود، حتی در خانه خویش نیز ما اینگونه هستیم هر مشکلی بوجود آید هر کس در خانه آن را بر دوش دیگری میاندازد وهیچ کس در نتیجه راضی به قبول مسؤولیت نیست ومیخواهیم ترقی وپیشرفت هم بکنیم.
پیامبر گرامی اسلام فرمودند: (کلکم راع وکلکم مسؤول عن رعیته) همه شما مسؤول هستیم وهر کدام از شما مسؤول آن اموری است که بر عهده او گذاشته شده است، یعنی مرد در خانه مسؤول است وزن در خانه مسؤول وهمچنین رئیس در هر عملی مسؤول است ومردم در آن شرکت هم مسؤول هستند واگر هر انسانی خود سعی کند خود را اصلاح کند اجتماع اصلاح خواهد شد لیکن ما هر کدام خود به تنهایی میخواهییم زندگی کنیم بدون اینکه اهمیتی به امت اسلامی داشته باشیم، هر کسی میگوید من چه بخورم وچه بپوشم ودیگر مهم نیست که دیگران چگونه زندگی میکنند، هر کس چیزی را یاد بگیرد دوست ندارد آن را یاد بدهد تا فقط خود آن را دانسته باشد، وهر کسی که مال وثروت دارد فقط آن را برای خودش میخواهد ومهم نیست که اشخاصی در گرسنگی وسرما به سر میبرند، ما در واقع اینگونه هستیم در حالیکه تمامی احادیث پیامبر حاکی از این است که هر کس به مسلمانان اهمیت ندهد وخود را جزئی از صف مسلمانان نداند مسلمان نخواهد بود (من أصبح ولم یهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم) این حدیث را همه میخوانیم لیکن هر کدام از ما به خود میگوید این حدیث در مورد مسلمانان صحبت میکند ومقصود از این مسلمانانی که اهمیت نمیدهند من نیستم من از هر لحاظ مسؤولیتهای خود را انجام میدهم وحتی اگر انجام ندهم مگر از من عاجز کاری ساخته است که انجام بدهم همه راه اشتباه میروند یعنی من میتوانم مردم را اصلاح کنم ؟ با این افکار بیهوده وقت وعمر خود را تلف میکنیم وبعد از آن خوشحال میشویم که ما هم به امت اسلامی فکر کردیم ودیدیم که نمیتوان مشکل آن را حل کرد پس فعلا راحت باشیم تا وقتی دیگر که بتوان کاری انجام داد.
از این کلمات تعجب نکنید دوستان من ما همه تقریبا اینگونه هستیم میخواهیم با آرامش وراحتی زندگی کنیم وبرای ما دیگران بی اهمیتند، اگر این امر برای ما مهم بود هیچکس شب نمیخوابید در حالیکه میدانست همسایه اش گرسنه است وهیچ کس به سراغ لهو ولعب نمیرفت چون میداند که مسؤول است وباید برای یاد گیری علم ودانش تلاش وکوشش کند وبعد از اینکه یاد گرفت به دیگران یاد بدهد.
در زندگی اینگونه به ما یاد داده اند که هر آنچه من اعتقاد دارم درست است واگر کسی بر خلاف اعتقاد من سخن بگوید از دین خارج است، در زندگی یاد گرفتیم که به راحتی با شنیدن یک کلمه از یک شخصی به دیگران شک کنیم وتهمتهای ناروا به آنها بدهیم، در حالیکه از اصل موضوع بیخبریم، در زندگی یاد گرفتیم که براحتی غیبت دیگران را بر زبان جاری سازیم وحتی از اینکه آبروی کسی را برده ایم ناراحت نشویم، در دنیا یاد گرفته ایم که دلمان برای هیچکسی که با او مصلحتی نداشته باشیم نسوزد، در دنیا یاد گرفتیم که حتی در خانه آنکه بزرگتر است خود رأی است وبا دیگران مشورت نمیکند، مرد میگوید چون مرد هستم پس بهتر میدانم وزن میگوید چون اینها کودک هستند پس من بهتر میفهمم وبا این اعتقاد اجازه نمیدهیم که دیگران نیز رأی ونظری بدهند چون آنچه من میگویم درست است چون من منم، اینجا اساس مشکل ماست، به وسیله این صفت اساسی بود که راه تکامل بروی ما بسته شد، بوسیله خودرأیی ومن بودن است که چیز جدیدی یاد نمیگریم وترقی نمیکنیم، به وسیله دوست داشتن استراحت وخواب است که ترقی نمیکنیم، به وسیله فراموش کردن غایت که همان آخرت است برای دینمان وقت نمیگذاریم وفقط اتکالی بار آمده ایم، من چون شیعه هستم پس به بهشت میروم ودیگران به جهنم، چرا؟ چون من ولایت امیر مؤمنان را با خود حمل کرده ام، فراموش میکنیم که ولایت وتشیع یعنی مشایعت کردن از ائمه اطهار آیا ما در تمامی کارها از آنها مشایعت وتبعیت میکنیم؟ اگر میکنیم شفاعت ما را خواهند کرد، واگر فقط صبحت میکنیم وادعای مودت داریم پس باید بسیار تأمل بکنیم قبل از اینکه وقت دیر شود، هر کسی روزانه سعی کند خود وفرزندان خود را اصلاح کند واگر هر انسانی این کار را انجام داد أمت اسلامی اصلاح خواهد شد، ما احتیاج به بیداری داریم تا بعد از بیداری از غفلتها دیگر اجازه ندهیم کسی حقوق ما را پامال کند، به ما ظلم وستم نماید، فقط یک انسان دانا وآگاه وعالم است که واقعیتها را آنگونه که هستند میبید وبقیه انسانهایی که در جهل هستند در خواب غفلت به سر میبرند، اگر واقعا ادعا میکنیم که منتظر ظهور منجی بشریت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف هستیم پس خود را اصلاح کنیم تا زمینه برای ظهور مهیا گردد، زیرا اگر آن عدد لازم بوجود نیاید امام فعلا ظهور نخواهند کرد، امید به آن دارم که چشم به آخرت بدوزیم وغایتهای لامتنهایی را بنگریم، از وقت خویش منتهای استفاده را ببریم تا وسیله ای نباشیم برای اینکه دیگران از ما برای مقاصد شخصی خود استفاده ببرند ودر نتیجه خود را گول خورده مشاهده نماییم بدون اینکه استفاده ای برده باشیم والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.
منصوره شبیری خاقانی