منصوره شبیری خاقانی
منصوره شبیری خاقانی
Cart 0

امام حسین علیه السلام ودرس زندگی جلسه اول

مقاله ها

امام حسین ع و درس زندگی جلسه 1

منصوره شبیری خاقانی 

-------------------------------------------------------

 در چنین روزهایی که ما را به یاد جهاد و ایستادگی های بسیار عظیمی میاندازد که امام حسین ع آنها را در محک تاریخ به جا گذاشتند باید در این ضمن بادقتی عمیقتر در این مسأله بنگریم تا بتوانیم مفهوم اساسی این انقلاب عظیم حسینی را جویا باشیم- در مقابل ظلم و طغیان ،تا اینکه حقیقتها و غایتهای اساسی این انسان عظیم را مشاهده کنیم و غیر از آنچه مقصود این بزرگمرد تاریخ بود نظر نداشته باشیم، عملی که سرچشمه گرفته از سیرت وسنت پیامبر ص بود- قال رسول الله ص (کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته) پس بهتر آن است که با دقتی بیشتر در بسیاری از کلماتی نظر داشته باشیم که از رسول خدا ص ذکر شده است تا اینکه دچار غم و اندوه نباشیم ویا اینکه دیگران را سرزنش نکنیم همانگونه که این عملی است که بیشتر مردم به خصوص مسلمانان چه شیعه وچه سنی انجام میدهند- سعی میکنند که سرزنش را بر گردن دیگران قرار بدهد- سیرت و سنت تمامی پیامبران به هدف خارج کردن أمت هایشان از تاریکی جهل به روشنایی عدل و علم بود درحالیکه ما به عنوان امت پیامبر ص بعد از بیش از 1400 سال چیزی که حاصل کردیم از این سنت گرانبها تفرقه جستن و تکفیر کردن و بر ضد دیگران عمل کردن است – هر کدام از ما انسانها بنا به حدیث پیامبر ص مسئول هستیم وبر هر کدام از ما واجب است که عمل خویش را به کاملترین شکل انجام دهیم واگر تقلید از علما واجب شده است فقط و فقط در مسأله استنباط حکم شرعی است لیکن بقیه امور از سیاست و اقتصاد و هر امری که ارتباط به زندگی انسان و زندگی انسانیت داشته باشد همه اینها اموری هستند که باید بین مردم به شکل شوری انجام بگیرد- اموری هستند که بر هر انسان مسلمانی واجب میشود که آنها را بیاموزد همانگونه که پیامبر ص فرمودند (اعرفوا الحق تعرفوا أهله) اول حق را بشناسید تا بتوانید مردان حق را تشخیص دهید- حق که از شناخت قرآن و ابعاد قرآن آغاز میشود- حق در سیرت و سنت پیامبران و امامان علیهم السلام- این حق همان امری است که از وظیفه هر انسان مسلمانی است از خصوصیتهای یک فرد معین نیست اگر از خصوصیتهای یک انسان فقیه بود باید رسول خدا ص می فرمودند حق را از طریق علما بشناسید- لیکن فرمودند همه شما مسئول هستید وهر کدام از شما در مورد این مسئولیت خویش سؤال از شما خواهد شد- و خداوند متعال این تکلیف عظیم را برگردن کل انسانها قرار داده است نه بر گردن افراد معینی- و این کلمه باید در کل جوانب زندگی ما شکل بگیرد وقتی که فرمودند اول حق را بشناسید تا مردان حق را تشخیص دهید- و همچنین امام علی ع وقتی که نزدیک بصرة رسیدند - بسیاری از مسلمانان آمدند واز امام علی ع سوال کردند یا امیرالمؤمنین آیا شما با طلحه وزبیر وعایشه جنگ خواهید کرد اگر آنها اصرار بر جنگ کردن نمودند؟ امام علی ع فرمودند (إن الحق لا یعرف بالرجال اعرفوا الحق تعرفوا أهله) حق به وسیله مردان شناخته نمیشود بلکه باید اول حق را بشناسید تا بتوانید مردان حق را تشخیص دهید- یعنی کسانی که شما تصور میکنید از بزرگان هستند مثل طلحه و زبیر که از نزدیکان پیامبر ص و عایشه که همسر پیامبر ص هستند- وتصور می کردند که امام علی ع نباید با آنها جنگ کنند- حق ممکن نیست که به وسیله مردان شناخته گردد بلکه به ما امر شده است که اول حق را بشناسیم تا بتوانیم به وسیله شناخت قواعد اساسی دین مردان در این راه را تشخیص دهیم – پس حق همان کتاب آسمانی الهی قرآن است نه فلان انسان و فلان عالم وفلان شخصیت اجتماعی معروف- حق همان سنت رسول خداوند ص- حق همان عملکرد آل بیت علیهم السلام – و باید این شناخت با تلاش و کوشش هر انسانی صورت بگیرد و جایز نیست که به دنبال نظریه های دیگران برویم و کورکورانه از نظریه های آنها تایید کنیم. معنای عدل و آزادی و شوری و کل مسائل اساسی دین را نمی توانیم در روز قیامت به خداوند بگوییم که ما معانی این کلمات را از زبان فلان عالم شناختیم بلکه باید خود برای فهم این اصول اساسی دین زحمت کشیده باشیم همه، در روز قیامت مسئول خواهیم بود- و حدیث پیامبر ص بسیار واضح است برای اینکه با فعل امر حدیث خویش را آغاز نمودند وقتی که فرمودند اعرفوا الحق یعنی بر هر انسان مسلمانی واجب است که خود برای شناخت حقیقتها بحث وتلاش و کوشش نماید- پس در این روزها که بحث ما در مورد جهاد حق بر باطل است خوب است که به این نکته در مقدمه بحث توجه داشته باشیم- 

مطلب دومی که باید به آن اشاره کنیم این است که خدمت کردن به شریعت اسلامی میتواند به روشهای مختلفی صورت بگیرد- بعضی از انسانها برای خدمت کردن به شریعت از راه بیان نمودن فضیلتها و معجزه ها واین مسائل این عمل را انجام میدهند یعنی کل زندگی خویش را در بحث کردن از کرامتها و معجزات امامان و پیامبر ص صرف میکند- و این امر به سبب آن است که انسان شیعی احساس میکند که در قرنهای گذشته بسیاری از اهل تسنن حتی مسائل واضح را نیز منکر می شدند مثل مسئله غدیر و مسأله مودت و محبت آل بیت پیامبر ص – و بعضی از انسانها برای خدمت به شرع الهی کل زندگی خویش را صرف این میکنند که شبه های اهل تسنن را در مورد امامت و عصمت آل بیت علیهم السلام ثابت نمایند و یا شبه های مذاهب دینی دیگر را در مقابل اسلام جوابگو باشد این هم روش دیگری است برای خدمت به شریعت اسلامی- 

و راه سومی نیز وجود دارد برای خدمت به شریعت اسلامی و آن تعمق جستن در اصول این دین وسعی وتلاش روزمره برای فهمیدن قرآن وسیرت پیامبر ص فهمی که با فکر و عقل ما صورت بگیرد- بعد از درس خواندن و تلاش روزمره برای فهم این مسائل نه اینکه از تحلیل های فکری افراد دیگر تقلید کنیم بلکه خود برای فهم این امور سعی و تلاش کنیم- بسیاری از اجتهادات معین در فهم آیه های قرآنی در وهله و زمان معینی لازم بود وبسیاری از این اجتهادات در خدمت حاکمان صورت میگیرد وبسیاری از این اجتهادات نیز برای خدمت به مصلحتهای افراد معینی صورت می گرفت- وبسیاری از این اجتهادات ممکن است که به صورت خطا صورت گرفته باشد پس بر ما است که به سنت پیامبر ص بازگردیم و خود آن را مطالعه کنیم- بخصوص در این زمانی که هجوم از هر جهتی امت اسلامی را فرا گرفته است- 

وقتی سخن از فهم سیرت پیامبر و اهل البیت علیهم السلام به میان میاید مقصود این نیست که ببینیم فلان امام مثلا در چه روزی متولد شدند ودر چه روزی از دنیا رفتند وچند فرزند وهمسر داشتند ودر زمان کدام خلیفه زندگی میکردند وچه کسی این امام بزرگوار را به شهادت رساند- سیرت وسنت این نیست بلکه از سیرت وسنت پیامبر ص باید بیاموزیم که در چه وضعیت و زمان وشرایط معینی بر ماست که صلح را انتخاب کنیم- ودر چه زمان وشرایطی باید جنگجو باشیم – ودر چه اموری باید مشورت بین مردم صورت بگیرد ودر چه مطالبی باید محض استسلام به اوامر الهی باشیم- آیا پیامبر ص در زمان زندگی خویش عقلهای مسلمانان را راکد و بی حرکت قرار داده بودند تا خودشان هر چه سخن به میان آوردند دیگران فقط اطاعت کنند- یا اینکه مسلمانان آن زمان با سید کونین مناقشه و بحث انجام می دادند که یا رسول الله اینکه میخواهید یک سوم خرمای مدینه را به بعضی از قبایلی که برای جنگ کردن با ما آمدند بدهید آیا این امر از سوی خداوند صادر شده است یا این نظریه شما است- پیامبر ص فرمودند بلکه این رایی است  که من برای عدم وارد شدن با جنگ با قوم برای این امر در نظر داشتم- لیکن انصار وقتی که این سخن را شنیدند به رسول خدا ص اینگونه ذکر کردند- که ما یک دانه خرما به این قوم ندادیم وقتی که مشرک و کافر بودیم پس چگونه این عمل را انجام دهیم در حالیکه حالا انسانهای مسلمانی هستیم- پس با آنها جنگ میکنیم حتی اگر به مرگ ما بیانجامد- ورسول خدا ص وقتی کلام آنها را شنیدند بر اساس رأی ونظر آنان عمل نمود – وهمچنین در قضیه آن زنی که پیامبر ص میخواستند واسطه بشوند تا به همسرش باز گردد- رو به پیامبر ص کرد وسؤال نمود (جئت یا رسول الله شافعا أم آمرا) یا رسول الله شما برای شفاعت و واسطه آمده اید یا اینکه این امری است از جانب خداوند؟ یعنی تشخیص میدهد و شناخت او در مسائل دینی به جایی رسیده است که میداند یکسری مسائلی وجود دارد که امر از جانب حق تعالی است و اجازه تخلف را ندارد ویکسری اموری هستند که میتواند رأی ونظر بدهد- این همان تربیت آزادی و عقل است که پیامبر ص امت خویش را بر اساس آن پرورش نمود- و وقتی که فهمید پیامبر ص برای شفاعت و واسطه آمدند ذکر کرد (لا أقبل لک شفاعة) یعنی شفاعت شما را قبول نمی کنم – سید اولین و آخرین را مورد خطاب قرار میدهد و اینگونه سخن میگوید و پیامبر ص نیز از این کلمه ناراحت نمیشوند برای اینکه اینگونه امت خویش را تربیت نمودند که در جوانبی که امر شوری است و یا در مواردی که حق یک حق شخصی است حق دارند که نظر بدهند و به شکل واضح آن  زن تشخیص می داد که حق یک حق شخصی است یا یک حق الهی و شرعی- و به خاطر همین پیامبر ص به همسر آن زن بازگشتند وفرمودند نمی خواهد به شما بازگردد- اینگونه پیامبر ص امت آن زمان را به آزادی و شوری تربیت نمودند- پس روش سوم برای خدمت  به شرع الهی این است که از متکی و وابسته بودن به عقلهای دیگران دست برداریم و خود بازگردیم و قرآن را که ما یکی از مخاطبان الهی هستیم با عقل خویش و با بحثی مستمر جویا شویم تا در روز قیامت از جمله کسانی نباشیم که حق تعالی می فرماید (وقفوهم إنهم مسؤولون) – همه مسئول هستند پس باید بایستند و پاسخگو باشند- 

پس وقتی که زندگی پیامبر ص و زندگی بقیه امامان و همچنین سیرت حضرت فاطمه زهرا سلام  الله علیها را با دقت مطالعه کنیم خواهیم توانست از آنها به عنوان الگو در زندگی استفاده کنیم تا بدانیم در چه موردی از زندگی خویش باید چگونه باشیم و چه عملی را انجام بدهیم – تا نه دچار افراط در اعمالمان باشیم ونه دچار تفریط – نه از جانب معینی زیاده روی کنیم ونه از جانب دیگری کمکاری انجام دهیم – وقتی همه این مسائل را متوجه باشیم آنوقت است که دین به شکل آسان و راحت خود برای ما جلی و ظاهر میشود- تا اینکه هیچ شخصی تصور نکند که مثلا هر کدام از امامان روش خاص خود را داشتند - امام حسین ع جنگ را انتخاب میکنند وامام حسن ع صلح را- هر کدام از آنها در زمان معینی و بر طبق مصلحت زمان و مکان عملی مختلف را باید انجام میدادند و اگر ما بتوانیم تمامی اینها را بررسی کنیم خواهیم توانست که معنای حقیقی شرع را تشخیص دهیم- وامام علی ع در طول 25 نیز معنای حقیقی شرع را مجسد نمودند و وقتی که بعد از 5 سال آمدند که با قاسطین ومارقین وناکثین جنگ کنند نیز بیان کننده واجراکننده شریعت الهی بودند- وقتی که تمامی این امور را با دقت بررسی کنیم میتوانیم تمامی این مسائل را در زندگی شخصی خویش و در زندگی اجتماعی خود به اجرا در آوریم- 

پس شناخت حق وظیفه هر انسان مسلمانی است که باید سعی و تلاش خویش را انجام دهد تا بتواند حق را بشناسد و به این وسیله مردان حق را از مردان باطل تشخیص دهد- وامر دوم تشخیص دادن اولویتها در زندگی است یعنی در هر زمان معینی اولویت هایی وجود دارد برای بیان دین و نشر مذهب حق- آیا در این زمانی که زندگی میکنیم اولویت این است که در مورد فضیلتها و معجزات اهل البیت بحث کنیم یا اینکه اولویت این است که در مورد شبه های وارد شده در مجتمع بحث کنیم و جوابگو باشیم تا مردم از دین خارج نشوند – و یا اینکه اولویت این است که به عنوان یک انسان مسلمان فرد فرد ما اجرا کنندگان شریعت رسول خدا باشیم –تمامی دیانت هایی که آمدند هدفشان این بود که انسان تمامی این صفتها وعلم را با عمل خویش در بین مجتمع ثابت نماید- اگر دین دعوت به صدق و وفا داری و امانت داری میکند خود این صفتها را اول در خود پرورش دهد قبل از اینکه متکلم و بیان کننده این مسائل باشد- برای اینکه کلمه شیعه ویا مشایعت آل البیت علیهم السلام یک لقبی نیست که ما آن را به خود اختصاص می دهیم بلکه مقصود از مشایعت یک مشایعت علمی و عملی است – در این عصری که زندگی میکنیم عصری که اسلام از هر جانب مورد هجوم واقع می شود چه از لحاظ داخلی و در بین قشر مجتمع اسلامی و چه از لحاظ خارجی و کشورهای غیر اسلامی- پس اولویت در این مرحله این است که هر کدام از ما از لحاظ علمی وعملی خود را با سیرت وسنت این معصومین تطابق دهیم تا به وسیله فعل وعمل ورفتار وکردار خویش بیان کننده معنای حقیقی اسلام وتشیع باشیم- سپس بعد از مدتی که خود از جمله رهروان راه حقیقت شدیم واین صفتها را در خود به اجرا در آوردیم سعی وتلاش میکنیم که بعد از آن مسائل دیگر را مثل فضیلتها وغیره را بیان کنیم- نمیخواهیم از اهمیت فضیلتها ومعجزات آل بیت علیهم السلام کم نکنیم- لیکن بر ما است که بنگریم که اولویت در زمان ما در چه اموری است ودر آن امور سعی وتلاش بیشتری را انجام دهیم- 

بعد از وفات رسول خدا ص امت اسلامی بین دو روش اساسی خود را به گمراهی کشاندند = عامه مردم از مسلمانان مشغول حمله کردن به کشورهای دیگر و فتح کردن این کشورها شدند واسم این عمل را یک پیروزی در مقابل کافرین قرار دادند –مسلمانان آنچه که پیامبر ص در طول 23 سال مردم را به آن دعوت می کردند را فراموش کردند و آن مسأله (إنما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق) من مبعوث شدم که مکارم اخلاق را به مرحله تکاملش برسانم- مسلمان فراموش کرد که پیامبر ص در طول مدت بعثت خویش هدف را در بنا نمودن انسانیت از لحاظ عقیدتی و علمی و اخلاقی قرار دادند تا وقتی که امت به بالاترین مراتب علم و عقیده و اخلاق رسید در این حالت است که دین اسلامی بدون احتیاج داشتن به شمشیر و اظهار قدرت در بین مردم کشورهای دیگر منتشر خواهد شد- تا وقتی که مردم در مکه ومدینه معنای حقیقی عدل و معنای حقیقی علم و اخلاق را مشاهده کردند هر کدام از این مردمی که به این مناطق میایند همچون خبرنگارانی خواهند شد که در کشورهای خویش معنای این علم وعدالت را بازگو خواهند کرد- مسلمانان وظیفه های اساسی خویش را فراموش کردند وبه اسم جهاد وارد کشورهای دیگر شدند تا این کشورها را به وسیله شمشیر و قدرت شمشیر فتح کنند- ودر مقابل این امر بسیاری از شیعیان نیز فراموش کردند که هدف بازسازی انسانی است بر طبق سیرت و سنت پیامبر ص وأهل البیت علیهم السلام به خاطر همین مشغول شدند به منتشر کردن کرامتها و فضیلت های آل بیت علیهم السلام- پیامبر ص امام علی علیه السلام را مورد مخاطب قرار دادند وفرمودند (یا علی لو هدی الله بک رجلا واحدا لکان خیر مما طلعت علیه الشمس) پس در واقع اهمیت مسلمانان به زیاد بودن اعداد آنها نیست برای اینکه اسلام در سالیان اول بعثت با وجود افراد معینی به پیروزی رسید لیکن وقتی که این عدد کم اهدافشان متناسب با روح ایمان و صلابت در عقیده و راستگویی در بیان بود اسلام در قلبها منتشر شد- لیکن ما در این زمانی که زندگی میکنیم اعداد ما میلیونها انسان در کل کره زمین است لیکن هیچ اثری در بین مردم نداریم- چگونه قیمت و ارزش ما بیشتر شود در حالیکه ما هر روز به این تمزق واز هم گسیختگی خویش اضافه میکنیم- مسجدها و حسینیه ها در همه جا بسیار زیاد شدند لیکن معنای اساسی ومحتوای واقعی که باید آن را رواج دهیم بسیار ضعیف است- ممکن است شخصی تعجب کند وقتی که بشنود که پیامبر ص که خود بنا کنند مسجد قبا هستند در یک روز دیگری دستور میدهند که مسجد ضرار را ویران کنند وقتی که متوجه شدند که این مسجد برای از بین بردن وحدت یکپارچگی امت اسلامی بنا شده است- وامام علی ع وارد بصره می شوند و دستور میدهند که 7 یا 8 مسجدی که در بصره بنا شده بودند را به آتش بکشند و بسوزانند- ممکن است در تصور ما اینگونه باشد که مسجدها ممکن است به دست انسانهای کافر ویا ضد دین باید ویران گردند- لیکن مسجد بوسیله سید الکائنات وبوسیله حامی اسلام امام علی ع ویران گردد ممکن است ما را دچار حیرت گرداند- برای اینکه ممکن است مسجد ویا حسینیه ای ضررش از وجود مکانی برای مشروب خوردن بیشتر باشد -لیکن ممکن است مسجدی با هدف شقاق ونفاق وبنا نمودن ظاهر واز بین بردن باطن بنا گردد ودر این حالت است که اصول اساسی دین به گونه ای دیگر در آن بنا خواهد شد پس وجود چنین مسجد یا حسینه ای خطرناک تر خواهد بود- وهمچنین در زمان ظهور منجی بشریت احادیث بسیار زیادی داریم که حضرت بقیة الله عج وقتی که وارد کوفه می شوند مسجدها و مدرسه های بسیاری را ویران خواهند نمود وبه جای آنها یک مرکز ها ومسجدهای دیگری را برای تعلیم قرآن وبیان شرع بنا خواهند نمود- واین دلالت بر این میکند که نه فقط در کوفه و شاید در بسیاری از کشورهای اسلامی این عمل در زمان ظهور از طرف بقیه الله علیه السلام اجرا گردد- واین دلالت بر روح نفاق و انحراف در افرادی میکند که این مسجدها وحسینه ها را بنا کرده اند- در حالیکه در این زمانی که زندگی میکنیم وجود این همه مسجد وحسینه وسیله شده است که حتی در بین مردمی که مذهب آنان یکی است وسیله شده است برای از بین بردن اتحاد ویکپارچگی بین مسلمانان-

انسان ممکن است که دیگران را فریب دهد لیکن اگر به جایی برسد که حتی خود را نیز فریب دهد واقعا فاجعه ای بزرگ محسوب خواهد شد- چگونه میتوانیم ناراحت شویم که چگونه مذاهب مختلف دیگر وارد کشورهای ما میشوند ویا اینکه استعمار بر ضد ما کار میکند در حالیکه خود به عنوان انسانهای شیعه در بین خویش نیز اتحاد نداریم وهر کدام از ما دیگری را قبول نمیکند به خاطر یک سری امور اجتهادی- وچگونه میتوانیم توقع رحمتی را از استعمار ویا از حاکم مستبد و زورگو داشته باشیم در حالی که این حاکم ویا این استعمار ما را انسانهای پاره پاره ومتمزق شده مشاهده می کند- خود در بین خویش رحمی به خود نمی کنیم- ما در این زمان در زمان جنگ تبلیغاتی زندگی میکنیم که باید به وسیله علم وعمل با این جنگ تبلیغاتی مبارزه کنیم- باید افرادی وجود داشته باشند که واقعا انسانهای مومن و دلسوزی باشند که بتوانند اولا مسائلی که سبب این همه از هم گسیختگی در بین مردم شده اند را تشخیص دهند وسپس به دنبال راه چاره ای باشند برای مبارزه کردن با این جنگ تبلیغاتی- 

در کتابهای یهود در کنار قصه حضرت داوود وجالوت ذکر میشود که وقتی میخواهی با دشمن خویش جنگ کنی از راهی وارد نشو که دشمن تو از آن راه و روش قویتر است بلکه از راهی وارد شو که خود در آن راه قوی تر هستی که در جلسه آینده از این نکته بحث خویش را آغاز خواهیم کرد- والحمد لله رب العالمین- 


Older Post Newer Post